عنوان کامل پایان نامه :
رویکرد نوین حقوق بین الملل نسبت به تجزیه طلبی با عنایت به آراء محاکم داخلی و بین المللی
قسمتی از متن پایان نامه :
جانشینی کشورها: به این معناست که کشوری به جای کشور دیگر، مسئولیت روابط بینالمللی را در یک سرزمین به عهده میگیرد ومی تواند به اشکال گوناگون صورت پذیرد.
آشوبگران و شورشیان: آشوبگران گروهی هستند که در قسمتی از سرزمین یک کشور خواستار تغییر ساختار اداری رژیم و یا جدائی هستند. درحالی که شورشیان این خواسته را برای تمام سرزمین دارند. هر دو دسته باید تحت فرماندهی یک گروه شبه نظامی بوده و نیز بر قسمتی از سرزمین کنترل دوفاکتوری مؤثر داشته تا مستحق اعطای شخصیت حقوقی، باشند.
جدایی طلبان: در برابر انقلابیونی قرار میگیرند که صرفا خواستار تغییر ساختار دولت مرکزیاند در حالی که جدایی طلبان خواستار تشکیل دولت مستقل و مختص به خود هستند.
جدائی چاره ساز: نوعی حق تعیین سرنوشت خارجی در وضعیتهای غیر استعماری است که تنها در مواردی استثنائی و نقض سیستماتیک حقوق بشر به وجود می آید.
تجزیهطلبی: ادعای گروههائی(گروههای قومی) که خود را به عنوان یک مردم تلقی نموده و خواهان جدائی از کشور موجود و تشکیل کشور مستقل میباشند، در حقوق بینالملل وعلوم سیاسی تجزیهطلبی نامیده می شود.
مفهوم مردم در حقوق بینالملل: در حق تعیین سرنوشت، مردم حق تأسیس یک کشور مستقل و حاکم را دارند. غالباً از مردم جنگ جهانی دوم به بعد، یک تفسیر سرزمینی داشتهاند. مردم به عنوان جمعیتی در یک نهاد سرزمینی که کشوری شناسایی شده، یا یک نهاد استعماری به شمار میرفت، تعریف شد. پس از پایان جنگ سرد مفهوم مردم تغییر کرد. به عبارت دیگر در حالی که در تفسیر سرزمینی آنچه اهمیت داشت، جمعیت موجود در یک نهاد فدرال یا سیاسی با مرزهای تقریباً مشخص بود؛ در تفسیر ملی از مردم، مردم شامل گروهی ساکن در کشور میشود. بیشتر جداییها از سوی گروههای ملی مطرح شده که خود را مستحق اعمال حق تعیین سرنوشت دانستهاند. مردم با عنوان گروه ملی، حداقل تحت شرایطی حق تأسیس کشور مستقل و حاکم خود را دارند؛ مشروط بر اینکه معیارهای حقوقی لازم برای شناسایی کشور را به دست آورند.
حق بر جدائی: این حق را میتوان مشروعیت جدا شدن کامل گروهی از جمعیت از صلاحیت دولت مادر مطابق حقوق بینالملل تعریف کرد.
سوالات یا اهداف این پایان نامه :
– سوالات تحقیق
1-آیا حقی مشروع به عنوان جدائی طلبی در حقوق بینالملل وجود دارد؟
2- کدام گروه از جدایی طلبان مستحق جدایی هستند؟
3- تئوری «جدائی چاره ساز » در نظام حقوق بینالملل معاصر دارای چه جایگاهی است؟
اهداف تحقیق
این تحقیق در پی یافتن رویکرد حقوقی در حقوق بینالملل معاصر مرتبط با موضوع جدایی طلبی است. این رویکردها میتواند از حوزههای مختلفی از حقوق بینالملل شامل حقوق بشر، حقوق مخاصمات مسلحانه، حقوق بینالملل معاهدات، حقوق بینالملل عرفی، حقوق جانشینی و غیره استخراج شده و با یکدیگر سنجیده شود. تا بتوان سرفصلی تحت عنوان جدایی طلبی در حقوق بینالملل را به نظم کشید. در نهایت این وظیفه کمک خواهد کرد تا خلاء آشکار موجود در رابطه با مسائل جدایی طلبی تا حدی پر شده و شاید قدمی باشد برای کوشش های بیشتر جهت نظاممند کردن این پدیده ی سیاسی و حقوقی در حقوق بینالملل معاصر.