
در تفیسر المیزان در ذیل آیه مذکور آمده است: اگر قرآن را شفا نامیده با در نظر داشتن اینکه شفا باید حتما مسبوق به مرضى باشد، خود افاده مىکند که دلهاى بشر احوال و کیفیاتى دارد که اگر قرآن را با آن احوال مقایسه کنیم خواهیم دید که همان نسبتى را دارد که یک داروى معالج با مرض دارد، این معنا از اینکه دین حق را فطرى دانسته نیز استفاده مىشود.
انسان همان طور که سلامتى و ناسلامتى جسمى دارد یک سلامتى و ناسلامتى روحى هم دارد، و همان طور که اختلال در نظام جسمى او باعث مىشود که دچار مرضهایى جسمى گردد همچنین اختلال در نظام روح او باعث مىشود به مرضهاى روحى مبتلا شود، و همانطور که براى مرضهاى جسمیش دوائى است،براى مرضهاى روحیش نیز دوائى است… و اینکه قرآن کریم آن را مرض خوانده قطعا چیزى است که ثبات قلب و استقامت نفس را مختل مىسازد، از قبیل شک و ریب که هم آدمى را در باطن دچار اضطراب و تزلزل نموده به سوى باطل و پیروى هوى متمایل مىسازد، و هم با ایمان (البته با نازلترین درجه ایمان) منافات نداشته عموم مردم با ایمان نیز دچار آن هستند، و خود یکى از نواقص و نسبت به مراتب عالیه ایمان شرک شمرده مىشود…و قرآن کریم با حجتهاى قاطع و براهین ساطع خود، انواع شک و تردیدها و شبهاتى را که در راه عقاید حق و معارف حقیقى مىشود از بین برده با مواعظ شافى خود و داستانهاى آموزنده و عبرتانگیز و مثلهاى دلنشین و وعده و وعید و انذار و تبشیرش و احکام و شرایعش، با تمامى آفات و عاهات دلها مبارزه نموده همه را ریشهکن مىسازد، بدین جهت خداوند قرآن را شفاى دل مؤمنین نامیده است… قرآن کریم از آن جهت شفا است که اول صفحه دل را از انواع مرضها و انحرافات پاک مىکند، و زمینه را براى جاى دادن فضائل آماده مىسازد، و از آن جهت رحمت است که صحت و استقامت اصلى و فطرى آن را به وى باز مىگرداند، پس از آن جهت شفا است که محل دل را از موانعى که ضد سعادت است پاک نموده و آماده پذیرشش مىسازد، و از آن جهت رحمت است که هیات سعادت به دل مؤمن داده، نعمت استقامت و یقین را در آن جایگزین مىکند.(طباطبایی، پیشین، ج۱۳، اقتباس از صص: ۲۵۳- ۲۵۴ )
در روایات ائمه معصومین(علیهم السلام)نیز به شفابخشی قرآن کریم از امراض روحی انسان اشاره شده است.در روایتی امام علی (علیه السلام)می فرمایند: «فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکُمْ وَ اسْتَعِینُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِکُمْ فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ أَکْبَرِ الدَّاءِ وَ هُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَ الْغَیُّ وَ الضَّلَال ؛پس درمان خود را از قرآن بخواهید، و در سختىها از قرآن یارى بطلبید ، که در قرآن درمان بزرگترین بیمارىها یعنى کفر و نفاق و سرکشى و گمراهى است .(سید رضی، ۱۳۷۹ ش، ص۳۳۳)
علاوه بر شفا بخشی قرآن برای امراض روحی انسان،در روایات متعددی به شفا طلبیدن از قرآن برای امراض جسمانی اشاره شده است.از جمله روایتی از امام صادق (علیه السلام)که می فرمایند:«مردى از درد سینه به پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) شکایت کرد، ایشان فرمود: بوسیله قرآن شفا بجوى زیرا خداى عز و جل فرماید: « و این قرآن شفاء است براى آنچه در سینهها است» (کلینی،۱۳۶۹ ش،ج۴، ص ۴۰۱)
و در روایت دیگری از نبى اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) آمده است که : «هفت بار سوره حمد شفاء هر بیمارى است، و اگر به کسى۷۰ بار به آن تعویذ خوانده شود و روح از تنش بیرون رفته باشد خداوند آن را باز گرداند.»(طبرسی،حسن بن فضل،۱۳۶۵ ش، ج۲، ص۲۱۲)
ملاحظه می گردد که طبق روایات ائمه معصومین (علیهم السلام)قرآن شفا بخش همه امراض وجودی انسان است وانسان مومن دردهای روحی وجسمانی خود را به کتاب نورانی پروردگار جهانیان عرضه می داردوشفای آنها را از آن می خواهد.
۶-۱-۳-آرامش قلبی وروحی
آرامش درونی برای انسان یکی از ارزشمندترین گوهرهایی است که در دنیای مدرن امروز گمشده ی بسیاری از انسانها محسوب می گردد.در آیات قرآن کریم، به انسان یادآوری می شود که یاد خدا راهگشای رهایی از ترسها واضطرابهایش وآرامش بخش اوست.ناگفته پیداست که یکی از شاهراه های رهایی از غفلت وزنده نگاه داشتن همیشگی یاد خداوند در جان آدمی،انس با قرآن است.
در آیه ی ۲۸ از سوره ی رعد به یکی از آثار بسیار مهم،زیبا وارزشمند یاد خدادر مومنان ،که می توان آن را از آثار انس با قرآن نیز دانست،اشاره شده است.خداوند در این آیه می فرماید: الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ؛همان کسانى که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام مىگیرد. آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مىیابد.»
در تفسیر ارزشمند المیزان آمده است:« اطمینان به معناى سکون و آرامش است، و اطمینان به چیزى به این است که آدمى با آن دلگرم و خاطر جمع شود»(طباطبایی،محمد حسین ،پیشین،ج ۲،ص ۵۷۱)
در آیه دیگری خداوند اهمیت این نکته را بیشتر مورد تاکید قرار داده است ومی فرماید: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً؛و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگىِ تنگ [و سختى] خواهد داشت…»( طه/۱۲۴)
در کتاب قاموس قرآن درذیل بیان معنای کلمه «ضنک»آمده است:«باید دانست طمع و حرص آدمى را حدّ یقفى نیست هر چه بدست می آورد باز در صدد دیگرى است و شخص بى خبر از خدا چون پیوسته به تمایلات نفس متوجه است و هر چه تلاش کند آنها را راضى نمی تواند کرد لذا با وجود
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |
وسعت نعمت و وسایل پیوسته در تنگى است ولى آنان که بدنیا با دیده دیگرى نگاه می کنند و در یاد خدا هستند اینطور نمی باشند زیرا که: أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (قرشی،پیشین، ج۴، ص ۲۰۱)
علامه طباطبایی(ره)در توضیح وتفسیر این آیه می فرمایند:«ظاهر این است که مقصود از ذکر، اعم از ذکر لفظى است و بلکه مقصود از آن مطلق انتقال ذهن و خطور قلب است، چه اینکه به مشاهده آیتى و برخوردن به حجتى باشد، و یا به شنیدن کلمهاى صورت گیرد. شاهدش این است که بعد از آنکه مىفرماید: الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِبه عنوان قاعده کلى مىفرماید:أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ با یاد خدا دلها آرام مىگیرد، و این خود قاعدهاى عمومى است که شامل همه انحاء ذکر مىباشد، چه اینکه لفظى باشد، و چه غیر آن، و چه اینکه قرآن باشد و یا غیر قرآن.
و در اینکه فرمود أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُتنبیهى است براى مردم به اینکه متوجه پروردگار خود بشوند و با یاد او دلهاى خود را راحت سازند.»(طباطبایی،پیشین،ج۱۱،ص۴۸۶)
ایشان در بیان مفهوم کلمه «القلوب» می فرمایند:
« این معنا حکمى است عمومى که هیچ قلبى از آن مستثناء نیست، مگر اینکه کار قلب بجایى برسد که در اثر از دست دادن بصیرت و رشدش دیگر نتوان آن را قلب نامید، البته چنین قلبى از ذکر خدا گریزان و از نعمت طمانینه و سکون محروم خواهد بود.»
نکته مهمی که علامه طباطبایی(ره)در ذیل این آیه بیان نموده اند ،که نباید از آن غفلت نمود این است که «چون متعلق فعل یعنىبِذِکْرِ اللَّهِبر خود فعل یعنى” تطمئن” مقدم آمده، دلها جز به یاد خدا به چیز دیگری اطمینان نمی یابد.» (طباطبایی ،پیشین، ج۱۱، ص ۴۸۸)
بنابر نکات مذکور در تفسیر این آیه انس با قرآن کریم که تجلی ذات نورانی خداوند است آرامش بخش وجود انسان می باشد.
۶-۱-۴-احساس امید،شادابی وبهره مندی از فضل ورحمت الهی
احساس شادی وامید وخوشحالی از احساسات درونی انسانها ویکی از نیازهای روحی آنها برای ادامه زندگی وتحمل سختی های زندگی مادی است.بر طبق آیات قرآن این حس شادی دارای دو حالت ممدوح ومذموم است.آنجا که شادی توام با تکبر وفراموشی یاد خداوند باشد،مذموم است،و اگر در دلهای مومنین به دلیل بهره مندی از نعمتهای خداوند باشد،ستوده شده است.
خداوند در آیه ی ۵۸ از سوره یونس می فرماید: قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ ؛بگو: «به فضل و رحمت خداست که [مؤمنان] باید شاد شوند. و این از هر چه گرد مىآورند بهتر است. »
در قرآن کریم کلمات مختلفی متضمن معنای شادی به کار رفته اند که براساس فصاحت وبلاغت مقتضی در آیات قرار گرفته اند.یکی از این کلمات،کلمه ی «فرح»می باشد.
راغب در مفردات می گوید فرح به معنای «باز شدن دل و خاطر از شادى، بوسیله لذتى آنى و زود گذر و بیشتر در لذات بدنى است.»(راغب اصفهانی،۱۳۷۵ ش،ج۳، ص ۳۱)
گاهی فرح به خاطر حق دست می دهدوچنین فرحی ممدوح است ،گاهی هم می شود که به باطل دست می دهد که آن مذموم است.(طباطبایی ،پیشین،ج ۱۷،ص ۵۳۳)
اما نکته قابل توجه در این آیه این است که خداوند یکی از حالات شادی ممدوح را حاصل از فضل ورحمت خود می داند.
«کلمه” فضل” به معناى زیادت است، و اگر” عطیه” را فضل مىنامند بدین جهت است که عطاء کننده غالبا چیزى را عطاء مىکند که مورد احتیاج خودش نیست. بنا بر این، اگر در آیه مورد بحث فیضهایى را که خداى تعالى بر بندگانش افاضه فرموده فضل خوانده براى این است که اشاره کند به اینکه خداى تعالى بى نیاز است، نه احتیاج دارد به اینکه چیزى را به خلق افاضه کند و نه به آن خلقى که مورد افاضه اوست نیازمند است.
پس هم ایجاد خلق مورد افاضهاش فضل است، و هم افاضه به آنان!و این نیز بعید نیست که منظور از” فضل خدا” رحمت رحمانیه او و عطائى باشد که بر عامه خلق خود دارد، و منظور از کلمه” رحمت” خصوص افاضهاى باشد که بر مؤمنین از خلقش دارد، چون رحمت سعادت دینى وقتى منضم شود به نعمت عمومى در زندگى مادى- اعم از ارزاق و سایر برکات عامه- مجموع آن رحمت و این نعمت سزاوارتر به فرح و خوشحالى و بجاتر است براى انبساط و سرور.»(طباطبایی،پیشین،ج ۱۰،ص ۱۱۹)
در مورد تفاوت ومعنای مد نظراز کلمات «فضل» و«رحمت»در این آیه تفاسیر متعددی گفته شده است.یک تفسیر این است که« فضل پروردگار اشاره به مساله ایمان، و رحمت اشاره به قرآن مجید است که در آیه قبل از آن سخن گفته شد.»(مکارم شیرازی،ناصر،پیشین، ج۸، ص ۳۲۳)
علامه طباطبایی (ره)نیز با توجه به ارتباط این آیه با آیه ماقبلش یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنینَمی فرمایند:« روشن شد که آیه شریفه نتیجه گیرى از مضمون آیه سابق است.
چون خداى تعالى بعد از آنکه مردم را مخاطب قرار داد و از در منتگذارى فرمود که: این قرآن براى آنان موعظه و براى بیماریهاى درون سینه آنان شفاء و نیز براى آنان هدایت و براى خصوص مؤمنین ایشان رحمت است، از باب نتیجهگیرى فرمود: حال که چنین است دیگر جا ندارد کسى به اموالى که جمع کرده خوشحالى کند بلکه سزاوار این است که مردم تنها به این نعمتها خوشحالى کنند، نعمتهایى که خدا بر آنان منت نهاد و از باب فضل و رحمتش، آنها را در اختیارشان قرار داد. آرى این نعمتها که مایه سع
ادت آنان است، و بدون آنها سعادت عایدشان نمىشود بهتر است از مالى که نه تنها خیرى در آن نیست، بلکه مایه فتنه آنان، و چه بسا مایه هلاکت و شقاوتشان است.»(طباطبایی، پیشین،ج ۱۰،ص۱۲۱)
ملاحظه می شود که در این آیه به قرآن به عنوان یکی از نعمتهای بزرگی که برای انسان فضل ورحمت محسوب می گردد وباعث شادی حقیقی برای انسان است یاد شده است.بنابر این اهمیت انس با قرآن از جهت این اثر مهم قرن روشن است.
۶-۱-۵-مثبت اندیشی:
مثبت نگری را استفاده کردن از تمام ظرفیتهای ذهنی مثبت ،نشاط انگیز وامیدوار کننده در زندگی،برای تسلیم نشدن در برابر عوامل منفی ساخته ذهن واحساس های یاس آور ناشی از دشواری ارتباط با انسانها ورویارویی با طبیعت می توان دانست.به عبارت دیگر ،مثبت نگری داشتن امید همیشگی به یافتن راه حل وبه تعبیر شایع ،خوش بینی نسبت به جهان، انسان وخود می باشد.
بررسی آیات قرآن کریم نشان می دهد که اغلب تاکید ها بر خوبی ،درستی ونقاط قوت افراد است و؛ ضعف وکژی کمتر مورد توجه است.پروردگار عالم با تاکید بر توانایی ها وظرفیتهای بشر می فرماید: إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَه(بقره-۳۰)فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ ؛(حجر-۲۹)؛لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ (تین-۴)ارزش مثبت اندیشی وقتی معلوم می شود که پیشوایان دین این نکته را در روایات خود مورد تاکید قرار داده وبزرگان وفقها بابی مستقل برآن گشوده اند. (صائمی،پیشین، اقتباس ازص ۲۱۷)
امام علی (علیه السلام)در روایتی می فرمایند:«حُسْنُ الظَّنِ مِنْ أَفْضَلِ السَّجَایَا وَ أَجْزَلِ الْعَطَایَا»؛(تمیمی آمدی،پیشین، ص۲۵۳)
خوش گمانی به عنوان یک موضوع مهم در آیه ۱۲ سوره حجرات مورد تاکید قرار گرفته است: